فعلا این داستان را بخوانید تا بعدا در مورد آن و ارتباطش با توحید صحبت کنیم
ار یکی از عرفا نقل شده است که گفت:
یکبار به مکه شدم خانه مفرد دیدم گفتم حج قبول نیست که من سنگ ها از این جنس بسیار دیده ام. با ر دیگر برفتم، خانه دیدم و خداوند خانه دیدم، گفتم که هنوز حقیقت توحید نیست. بار سوم برفتم، همه خداوند خانه دیدم و خانه نه، به سرم فرو خواندند اگر خود ندیدی و همه عالم را بدیدی مشرک نبودی و چون همه عالم نبینی و خود را ببینی مشرک باشی، آنگاه توبه کردم و از دیدن هستی خود نیز توبه کردم.
داستان یاد شده یکی مراتب عالی توحید را بیان می کند. توضیح برخی از ما توحیدمان عرضی و برخی طولی است که در این مورد در نوشتار بعدی توضیح خواهم داد.
::: یکشنبه 85/11/1 ::: ساعت 11:24 عصر :::
  توسط شهرمجازی قرآن کریم
نظرات شما: نظر
نظرات شما: نظر