توحید ناب از نگاه حضرت رضا علیه السلام
با عرض تبریک به مناسبت ولادت حضرت امام رضا بر شما کاربران محترم مناسب دیدم امروز توحید واقعی را از نگاه حضرت معرفی کنم. حضرت در حدیثی می فرمایند:
البحرانى عن العیّاشى بإسناده عن هشام المشرقى قال: کتبت إلی أبى الحسن الخراسانى علیه السلام، رجل یسأل عن معان فى التوحید، قال: فقال لى: ما تقول: إذا قالوا لک: أخبرنا عن الله شىء هو أم لاشىء؟ قال: فقلت: أنّ الله أثبت نفسه شیئاً، فقال (قل أى شىء أکبر شهادة قل الله شهید بینى و بینکم) أقول شیئاً کالاشیاء، أو تقول: إنّ الله جسم، فقال: و ما الّذى یضعف فیه من هذا إنّ الله جسم لا کالأجسام و لایشبهه شىء من المخلوقین قال: ثمّ قال: إنّ للناس فى التوحید ثلاثة مذاهب، مذهب نفى، و مذهب تشبیه، و مذهب إثبات بغیر تشبیه، فمذهب النفى لایجوز، و مذهب التشبیه لایجوز، و ذلک أن الله لایشبهه شىء، و السبیل فى ذلک الطریقة الثالثة و ذلک أنّه مثبت لایشبهه شىء، و هو کما وصف نفسه أحد نور
أنعام / 19. البرهان فى تفسیر القرآن 1 / 519.
بحرانی از هشام مشرقی نقل که گفت: به ابو الحسن خراسانی (امام رضا(ع)) نوشتم: مردی از معانی توحید سوال می کند، راوی می گوید: حضرت فرمود: اگر از تو بپرسند: آیا خداوند عزّوجلّ شیء است یا شیء نیست، چه جواب میدهی؟ عرض کردم : خداوند عزّوجلّ خودش را شیء دانسته است آنجا که میفرماید ( بگو چه چیز در شهادت بزرگتر است، بگو خداوند بین من و شما شاهد است) و میگویم خداوند شیء است اما نه چون اشیاء (دیگر)، زیرا نفی شیئیت از خداوند متضمن نفی و ابطال اصل وجود اوست . حضرت به من فرمود: درست است، آفرین. حضرت رضا(ع) سپس فرمود: مردم در باب توحید بر سه مذهبند: نفی و تشبیه و اثبات بدون تشبیه. مذهب نفی نارواست، مذهب تشبیه هم ناروا و (باطل) است; چرا که هیچ موجودی مانند و شبیه خدای تبارک و تعالی نمیباشد. راه درست راه سوم است: اثبات (وجود خدا) بدون تشبیه (او به موجودی دیگر)
نظرات شما: نظر
آیا کسانی که صفات ذات خدای متعال را زائد بر ذات و قدیم می دانند مشرکند؟
734پاسخ: ازنظر معتزله افرادی که این نظریه را پذیرفته اند همانند مسیحیان معتقد به تثلیت، مشرک میباشنداما از نظر شیعه پذیرش این نظریه مستلزم شرک صریح که قایل آن را از اسلام و احکام خارج کند، نیست؛ بنابراین با این افراد می توان ازدواج کرد، و دفنشان در قبور مسلمانان اشکالی ندارد.
735بر نکته یاد شده دو دلیل دلالت می کند.
7361.سیره ائمه علیهم السلام و نحوه برخورد آنان با این گروه که حتی روایتی برخلاف چیزی که ذکر شد از ائمه وارد نشده است.
7372. فقهای شیعه حکم به طهارت کلیه فرق اسلامی به جز خوارج، نواصب و غلات دادند. بنابراین قایلان این نظریه نجس و مشرک نمی باشند.
738جواهر الکلام، ج6. ص 50- 67، دار الکتب الاسلامیه، شیخ محمد حسن نجفی/ الالهیات فی مدرسة اهل البیت علیهم السلام، ص 96، اول، سپهر،قم 1420 ه ق
نظرات شما: نظر
نقش سیاسی اجتماعی توحید چیست؟
در روزگار ما یکی از تاسف انگیزترین چیزها، تحریف مفهوم توحید است یعنی تحریف اصولی ترین محتوای ادیان زیرا هیچ مفهوم دیگری را نمی توان نشان داد که در سراسر تاریخ بدین اندازه به کار رها سازی انسان آمده و مبشر نجات خلق های ستمدیده باشد.
اگر ما هسته اخلاقی تمام ادیان بزرگ را دانش، عشق برادرانه،کاهش رنج ها استقلال و حس مستولیت و.... بدانیم همه این آرمانها در توحید خلاصه شده است. پیامبران با شعار توحید هم تمامی مقصود خود را مطرح می ساختند و هم به دنبال مبارزهیی بی امان بر اساس شعار مطرح شده در واقعیت خارجی بودند.
با توجه به عملکرد پیامبران در طول تاریخ انحصار توحید به برداشت ذهنی یا برداشتی سطحی تحریف واقعیت توحید و انحراف آن از مجرای اصلی آن است.
در اینجا به بخشی از نقش ها ی عینی توحید در جهان خارج از ذهن اشاره می کنیم تا با گستره آن آشنا شویم.
توحید از دیدگاه جهان بینی عمومی
از این دیدگاه توحید به معنای وحدت و یکپارچگی همه ی جهان و خویشاوندی تمام عناصر آن است. چون سلسله جنبان آفرینش یکی است و همگان از یک مبدأ و منشأند و خدایان مختلف آفریننده جهان نبوده اند؛ پس این همه، اجزاء یک مجموعه اند و کل جهان یک واحد است و دارای یک جهت گیری.
ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت( ملک،3)
نتایجی که از این جهان بینی برداشت می شود عبارتند از:
الف ـ جهان پویا کاروانی است که همه ی راهروان آن همانند حلقه های زنجیر به هم متصل اند و هر کدام مانند یک ارگانیسم برنامه خاصی دارد.
ب ـ همه آنها دارای آفرینش و حساب شدگی و انضباط محاسبه شده ای در فرد فرد اجزاء می باشد. چون آفریننده همه خدایی حکیم است( ما خلقنا السماء و الارض و مابینها لاعبین) انبیاء 16
ج ـ این نگاه می فهماند که همه ی اشیا و عناصر عالم سر به فرمان خدا و پذیرنده ربوبیت او می باشند. (مریم،17)
توحید از دیدگاه مطالعه وقضاوت درباره ی انسان
از این نگاه توحید به معنای وحدت ویکسانی انسان ها در رابطه با خدا است او خداوندگار و رب همه انسانها است قوم و خویشی با کسی ندارد اگر تمایزی هم است به خاطر کوششی است که هرکسی می تواند در راه و در جهت خیر و صلاح انسانها انجام دهد بقره 117
توحید به معنای وحدت و برابری انسانها در آفرینش و مایه های انسانی است (نساء،1)
توحید به معنای وحدت و برابری انسان ها د رامکان تعالی و تکامل است هیچ انسانی نیست که از پیمودن راه تعالی و صراط مستقیم ناتوان باشد. ما ارسلناک الا کافه للناس(سبأ، 28)
آزادگی انسان ها از قید اسارت و عبودیت غیر خدا، توحید هر نوع اسارت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی از انسان را نفی می کند و اورا فقط بنده ی خدا می داند. ان الحکم الا لله (یوسف، 40)
ـ توحید به معنای تکریم و ارزش دادن به انسان نیز می باشد عنصر عزیز و شگرف انسان بسی عزیزتر از آن است که ذلیل دیگری جز خدا باشد.(حج،30 و 31)
ـ توحید به معنای یکپارچگی و وحدت قلمرو زندگی و هستی انسان نیز هست زندگی انسان ترکیبی از اندیشه و عمل است اگر یکی از آن دو یا بخشی از هریک محکوم قطب ها ضد خدا شود در قلمرو زندگی انسان دوگانگی رخ می دهد. (بقره،85)
توحید از دیدگاه خط مشی اجتماعی (اقتصادی،سیاسی و ....)
توحید از این دیدگاه صلاحیت هرگونه طراحی و کارگردانی مستقل و خود سرانه در امورجهان و انسان را از هرکسی جز خدا سلب می کند به حکم آن که آفریننده انسان و آفریننده گیتی و طراح نظام پیوسته ی آن است و به امکانات و نیاز او نیز هم واقف می باشد پس فقط اوست که می تواند شیوه ی زندگی و برنامه ارتباطات انسان را طرح ریزی کند، پس هرگونه دخالتی از سوی دیگران همان شرک است.
براساس دیدگاه توحیدی حق ولایت وسرپرستی جامعه و زمامداری زندگی انسان ار هرکسی جز خدای متعال نفی می شود مگر آن که از سوی آن قدرت مافوق به دیگری واگذار شده باشد،(مائده،55)
براساس توحید مالکیت مطلق و اصیل همه ی نعم و ذخایر و موجودی جهان به خدا اختصاص دارد و همه چیز امانتی است در دست انسان، پس باید در راهی به کار رود که خدا معین کرده است.(مؤمنون،86 و 87)
ـ انسان ها در رابطه با نعیم جهان دارای حق برابر می باشند امکانات و فرصت ها به طور مساوی در اختیار و آز آن همگان است تا از این بساط گسترده هرکس به قدر نیاز و در شعاع سعی و عمل خود بهره گیرد، ( هوالذی خلق لکم ما فی الارض جمعیا) بقره، 29
آنچه گفته شد تنها بخشی از محتوای بسیارعمیق و چندین جانبه ی توحید است و باهمین اشارت های کوتاه به روشنی می توان تشخیص داد که توحید تنها نظریه فلسفی و ذهنی و غیر عملی نیست که به هیچ روی کار به سیاه و سفید زندگی نداشته باشد بلکه از سویی یک جهان بینی است و از سوی دیگر یک دکترین اجتماعی
(دیدگاه توحیدی (جمعی از نویسندگان، گرد آوری مصطفی ایزدی و قاسم مسکوب، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی تا، مقاله سید علی خامنه ای ص 53- 82
نظرات شما: نظر
لطفا در این مورد که خود شناسی مسیری برای خداشناسی است توضیح بدهید؟
در روایتی از حضرت علی آمده است:« من عرف نفسه فقد عرف ربه) این روایت از پیامبر اکرم نیز، روایت شده است.
در تفسیر این روایت و این نکته 12 نظریه داده شده است که به مهتمرین آنها در این جا اشاره می کنیم.
1. هرکسی بداند نفس او یکی است و متعدد نیست و در صورت تعدد نفس تعارض، تمانع و فساد در بدن پدید می آید خواهد دانست که اگر رب متعدد بود همه این مشکلات در جهان نیز پدید می آمد،(لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا)
2. هر کسی بفهمد که هیچ حالتی از احوال بدن از نفس مخفی و پوشیده نیست خواهد دانست که از خداوند متعال ذره ای در زمین و نه در آسمان مخفی نخواهد بود چرا که محال است مخلوق چنین علمی داشته باشد ولی خالق از این علم بی بهره باشد.
3. هر کسی بداند که قرب و نزدیکی نفس به اعضای بدن یکسان است و از یکی دورتر و به دیگری نزدیکتر نیست خواهد دانست که نسبت اشیا به خدای متعال در قدرت و علم یکسان است و اشیا در قرب به قدرت وعلم خدای متعال تفاوتی ندارند.
4. هر کسی بداند که نفس با حواس پنجگانه درک نمی شود می فهمد که خدای متعال نیز چنین است.
5. هر کسی بداند که صفات نفس ناقص است و کامل نیست می فهمد که خدای متعال را به صفات کمال خواهد شناخت چرا که نقص دلالت بر حدوث می کند پس لازم است کمال در کنارش باشد.
نظرات شما: نظر
از آنجا که هر اندیشه ای ثمره خاص خودش را دارد برای اینکه بتوانیم ثمره توحید طولی را ملموس تر ببینیم شایسته است این نکته را متذکر شویم:
این ایده در بین جامعه شناسان و فیلسوفان مطرح است که چگونه می توانیم جامعه را به وحدت و یکرنکی برسانیم. جامعه ای که در آن جرم و جنایت نباشد یا در حد اقل باشد.
کمونیست ها بر این عقیده اند که بهترین گزینه و بهترین راهکار گرفتن مالکیت فردی و گسترش و اشاعه مالکیت دولتی است تا همه یکسان از امکانات بهره بگیرند. بر اساس این نظریه اگر مالکیت فردی از افراد گرفته شود دیگر تنازع و تراحمی در جامعه وجود نخواهد داشت و همه به یک اندازه از امکانات موجود بهره خواهند برد.
با توجه به فروپاشی کشورهای کمونیستی بلوک شرق که این داعیه را داشتند ابتر بودن این نظریه روشن شد و مشخص شد که اگر چه توده های مردم در این کشورها از امکانات یکسان برخوردار بودند اما مسئولان آن کشورها در ناز و نعمت غرق بودند. پس این نظریه چندان کارآیی نداشته و بهترین موید بر آن فروباشی بلوک شرق است.
در نوشته های بعدی در مورد نظرات دیگر توضیح خواهیم داد
نظرات شما: نظر
حالا که داستان را خواندید خوب است درمورد أن صحبت کنیم
ببینید توحید ما آدم ها دو جور است برخی از ما در عرض خدای متعال افراد یا امور دیگر را قبول داشته و داریم که غالب افراد این طور هستند اما توحید خالص أن است که امور دیگر و افراد دیگر را در طول خداوند قبول و به دستور او قبول داشته باشیم
بهترین مثال برای این مورد أیه شریفه «ایا ک نعبد» در سوره مبارکه حمد است این آیه به ما گوشزد می کند که ارکان عبادت سه جیز است: معبود عابد و عبادت
در عبادت اکر کسی تصورش هر سه آنها در عرض یک دیکر باشد اعتقاد به تثلیث دارد فقط درصورتی می توانیم به توحید واقعی برسیم که اعتقاد داشته باشیم که خدایا تو به من توفیق دادی تا این عبادت را انجام دهم. شاید یکی از نکات مقدم شدن «ایاک» افزون برحصر. همین باشد که در عبادت ابتدا باید خدا را دید بعد توفیق او را و سپس عبادت خودمان را.
موفق باشید.
نظرات شما: نظر
فعلا این داستان را بخوانید تا بعدا در مورد آن و ارتباطش با توحید صحبت کنیم
ار یکی از عرفا نقل شده است که گفت:
یکبار به مکه شدم خانه مفرد دیدم گفتم حج قبول نیست که من سنگ ها از این جنس بسیار دیده ام. با ر دیگر برفتم، خانه دیدم و خداوند خانه دیدم، گفتم که هنوز حقیقت توحید نیست. بار سوم برفتم، همه خداوند خانه دیدم و خانه نه، به سرم فرو خواندند اگر خود ندیدی و همه عالم را بدیدی مشرک نبودی و چون همه عالم نبینی و خود را ببینی مشرک باشی، آنگاه توبه کردم و از دیدن هستی خود نیز توبه کردم.
داستان یاد شده یکی مراتب عالی توحید را بیان می کند. توضیح برخی از ما توحیدمان عرضی و برخی طولی است که در این مورد در نوشتار بعدی توضیح خواهم داد.
نظرات شما: نظر
نظرات شما: نظر
یک سؤال که از مدتها پیش ذهن من رو به خودش مشغول کرده بود این سؤال بود که بهترین دلیل برای اثبات توحید و یگانگی خداوند چیست؟ . آخه مسیحیان علی رغم اینکه می گویند به یک خدا اعتقاد داریم عملا سه خدا را پرستش می کنند. و من این مسئله را به هیچ وجه نمی توانستم برای خودم حل کنم که چگونه می شود سه خدا را پرستش کردو آیا خدایکی است یا سه تا؟
بهترین دلیل برای اثبات توحید و یگانگی خداوند چیست؟
یکی از بهترین دلایل در باب اثبات توحید و یگانگی خدا دقت نظر و توجه خاص به نظم خاص و پیوستگی کامل در نظام هستی است. هماهنگی ویژه در میان اجزاء یک شیء و اعضاء یک پیکر دلالت بر وجود وحدت آفریننده حکیم دارد.
در میان پدیدههای مختلف جهان نظم، هماهنگی و به هم پیوستگی عجیبی حاکم است و همین مسأله نظریه انداموارگی جهان را در میان اندیشمندان پدید آورده است، زیرا پروردگار حکیم حقیقت مطلقهای است که سایر حقایق را به مشیت خود پدیدار ساخته است و مجموعههستی در مدار و قرار، در ارتباط و پیوستگی مخصوص قرار دارند و این مسأله به وضوح دلالت بر «توحید» و یکتایی صانع حکیم و فاعل توانا دارد.
و آیات قرآنی نیز بر این امر دلالت دارد و الهکم الهٌ واحد لا اله الا هوالرحمن الرحیم ، (بقره، آیه 159).
عقل و علم نیز به همین حقیقت گواهی میدهند، زیرا نظم حاکم بر پدیدهها و هماهنگی موجود میان پدیدهها، گواه بر حاکمیت یک عقل و یک تدبیر و یک درایت و تصمیم بر سراسر گیتی میباشد و همین تمامیت صنع است که یکانگی ذات خداوند را اثبات میکند و از طرفی برقراری نظام هستی و هماهنگی بین پدیدهها وجود خدایی دیگر را نفی میکند. لوکان فیهما الهةٌ الا الله لفسدتا ، (انبیاء، آیه 21).
اگر غیر از خدا، خدای دیگری وجود داشت. نظام آفرینش مختل میگشت، بنابراین هماهنگی و به هم پیوستگی اشیاء و انداموارگی جهان و کمال و تمامیت آفرینش جهان دلیل بر یگانگی اوست.
برای اثبات یگانگی خدای سبحان، دلائل و براهین دیگر نیز وجود دارد، از جمله: فطرت توحیدی، برهان صرفالوجود، برهان فیض و هدایت تشریعی و برهان ترکّب و برهان تمانع...».
نظرات شما: نظر
راستی سریال فکر پلید را به خاطر می آورید که چگونه پرویز با این حال که خواهر و داماد خود را به خاطر آزار ها و اذیت های فراوانش رنجانده بود و مدتی به خارج سفر کرده بود اما پس از چندین سال از سفر برگشت دوباره خانه خواهرش را پیدا کرد خواهر و داماد ظلم های او را فراموش نکرده بودند اماوقتی وارد شد با یک دسته گل آمد و چنان به خواهرش اظهار محبت کرد که آن ها به خاطرهمین محبت ها گناهان او را نادیده گرفتند و او را بخشیدند
این روال طبیعی زندگی آدم هاست که گاهی یک امر قوی تر رابطه قوی تری بدی های آدم را در چشمشون می پوشاند
خداوند متعال هم این قانون را به گونه ای قوی تر در قیامت برای انسان ها در شرایط خاصی قرار داده به نام شفاعت .
در منظر قرآن شفاعت نه تنها در تضاد با توحید نیستی بلکه خط اصلی آن به «اذن خدا» بر می گردد، و تا او اجازه شفاعت ندهد، کسی حق شفاعت را ندارد و به تعبیر دیگر شفاعتی است از بالا و به اذن پروردگار، نه شفاعتی همچون شفاعت اطرافیان سلاطین جور، شفاعتی از سوی پائین و بر اساس روابط شخصی.
بنابراین شفاعت ، تأکیدی است بر مسئله توحید، چرا که خط اصلیش از ناحیه خدا گرفته می شود، توحیدی خالی از هر گونه شرک،
حقیقت شفاعت قرار گرفتن موجودی قوی تر و برتر در کنار موجودی ضعیف تر و کمک کردن به او برای پیمودن مراتب کمال است بنابران شفاعت در قرآن یعنی شخص گنه کار به خاطرپاره ای جنبه های مثت مانند ایمان یا انجام دادن بعضی از اعمال صالح شباهتی با اولیای خدا پیدا کند و آنها با عنایت و کمک های خود اورا به سوی کمال سوق دهند و از پیشگاه خدا تقاضای عفو کنند.
نظرات شما: نظر