از آنجا که هر اندیشه ای ثمره خاص خودش را دارد برای اینکه بتوانیم ثمره توحید طولی را ملموس تر ببینیم شایسته است این نکته را متذکر شویم:
این ایده در بین جامعه شناسان و فیلسوفان مطرح است که چگونه می توانیم جامعه را به وحدت و یکرنکی برسانیم. جامعه ای که در آن جرم و جنایت نباشد یا در حد اقل باشد.
کمونیست ها بر این عقیده اند که بهترین گزینه و بهترین راهکار گرفتن مالکیت فردی و گسترش و اشاعه مالکیت دولتی است تا همه یکسان از امکانات بهره بگیرند. بر اساس این نظریه اگر مالکیت فردی از افراد گرفته شود دیگر تنازع و تراحمی در جامعه وجود نخواهد داشت و همه به یک اندازه از امکانات موجود بهره خواهند برد.
با توجه به فروپاشی کشورهای کمونیستی بلوک شرق که این داعیه را داشتند ابتر بودن این نظریه روشن شد و مشخص شد که اگر چه توده های مردم در این کشورها از امکانات یکسان برخوردار بودند اما مسئولان آن کشورها در ناز و نعمت غرق بودند. پس این نظریه چندان کارآیی نداشته و بهترین موید بر آن فروباشی بلوک شرق است.
در نوشته های بعدی در مورد نظرات دیگر توضیح خواهیم داد
نظرات شما: نظر
حالا که داستان را خواندید خوب است درمورد أن صحبت کنیم
ببینید توحید ما آدم ها دو جور است برخی از ما در عرض خدای متعال افراد یا امور دیگر را قبول داشته و داریم که غالب افراد این طور هستند اما توحید خالص أن است که امور دیگر و افراد دیگر را در طول خداوند قبول و به دستور او قبول داشته باشیم
بهترین مثال برای این مورد أیه شریفه «ایا ک نعبد» در سوره مبارکه حمد است این آیه به ما گوشزد می کند که ارکان عبادت سه جیز است: معبود عابد و عبادت
در عبادت اکر کسی تصورش هر سه آنها در عرض یک دیکر باشد اعتقاد به تثلیث دارد فقط درصورتی می توانیم به توحید واقعی برسیم که اعتقاد داشته باشیم که خدایا تو به من توفیق دادی تا این عبادت را انجام دهم. شاید یکی از نکات مقدم شدن «ایاک» افزون برحصر. همین باشد که در عبادت ابتدا باید خدا را دید بعد توفیق او را و سپس عبادت خودمان را.
موفق باشید.
نظرات شما: نظر
فعلا این داستان را بخوانید تا بعدا در مورد آن و ارتباطش با توحید صحبت کنیم
ار یکی از عرفا نقل شده است که گفت:
یکبار به مکه شدم خانه مفرد دیدم گفتم حج قبول نیست که من سنگ ها از این جنس بسیار دیده ام. با ر دیگر برفتم، خانه دیدم و خداوند خانه دیدم، گفتم که هنوز حقیقت توحید نیست. بار سوم برفتم، همه خداوند خانه دیدم و خانه نه، به سرم فرو خواندند اگر خود ندیدی و همه عالم را بدیدی مشرک نبودی و چون همه عالم نبینی و خود را ببینی مشرک باشی، آنگاه توبه کردم و از دیدن هستی خود نیز توبه کردم.
داستان یاد شده یکی مراتب عالی توحید را بیان می کند. توضیح برخی از ما توحیدمان عرضی و برخی طولی است که در این مورد در نوشتار بعدی توضیح خواهم داد.
نظرات شما: نظر
نظرات شما: نظر